تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
!من اینجا مینویسم،شما میخوانید


کاش میشد حرف زد، دارم دیوونه میشم، از این قفسی که حبسم توش خسته ام، از این بغض های فروخورده ، من مسافر ِحریم ِامن ِتو ام، با دل ِشکسته .. مهمون نمیخوای؟ یه مهمون غریب ِبا پای خسته ، با دل ِشکسته .. همه دلخوشی این روزام بلیت قطار ِفرداست .. همه ی دلخوشیم کوله ی گوشه اتاقه .. چادر مشکی اتو خورده .. فردا راهی ِشهر عشق میشم .. همه وجودم انتظاره .. صحن انقلاب .. صدای نقاره خوانی .. کاش بهم فرصت حرف زدن بدی .. کاش با بغض برنگردم .. 

[ و چنان غریبانه گذر کنم از باب الجواد و قسم دهم تو را ؛ تو را قسم دهم به مهر ، به آسمان ، آهو نمی‌خواهی ضامن ِنور؟ ]

فیلچه ۱۴۴

قرار بود دنیا را فتح کنم، از قطب شمال تا قطب جنوب ! نفهمیدم چی شد که نشد!
دوست داشتم باستان شناس شوم و مسافر تاریخ ! نفهمیدم چی شد که نشد!
حقوق خواندم که حق باشم و حق بگیرم ! این یکی را فهمیدم چی شد که نشد !
و در نهایت یک فیل شدم ، یک فیل کوچک در گوشه ای از باغ ِوحش دنیا که آرزو دارد دنیا همان جنگلی بشود که بود ، بی قفس ،بی نرده ، بی تماشاچی و بی اسلحه.
شما نوشته های یک فیلچه را میخوانید از جنوب غربی آسیا ، خاورمیانه ، ایران ِزیبا.